هر مناسبت، یک مقاله

این روزها بیشتر از پیش هرکسی می‌تواند دسترسی به اینترنت داشته باشد، در وبلاگ قبلی‌ام از اهمیت اینترنت گفته بودم و حالا می‌خواهم یک پیشنهاد بدهم که می‌شود با استفاده از آن گامی نسبتا بزرگ به سمت توسعه فردی برداشت، البته به شرطی که با علاقه و به صورت مداوم انجام شود.

یک کار جالب که می‌توان در جهت توسعۀ فردی و کسب علم و آگاهی انجام داد این است که: در هر مناسبت، صفحۀ گوگل را باز کنیم و دربارۀ زیر و بم آن تحقیق کنیم. یک مقاله بنویسیم و اگر وبلاگ داریم، آن را در وبلاگمان منتشر کنیم و اگر نه برای دوستان share کنیم.

از نظر من این یک کار جالب و بسیار موثر است؛ به این موضوع هم توجه کنید که اگر درگیر کار تخصصی و مهم‌تر از آن هستید، آن را انجام ندهید، می‌توانید موکول کنید به روزهای تعطیلی که مناسبت دارند.

این ایده یکهو به ذهنم رسید. با این کار، هم موتور نوشتنمان را فعال می‌کنیم، هم اطلاعات بیشتری از وقایع روزانه به‌دست می‌آوریم، هم بهانه‌ای برای وبلاگ‌نویسی داریم.

این ایده‌ها شاید برای یک نوجوان مثل من کاربردی باشد و برای دیگران نباشد. این را هم گفتم که بدانید این پست، نوشتۀ یک نوجوان است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر شرفی

آیا «بدی» وجود دارد؟

در تمام هستی، هیچ چیز بدی وجود ندارد.

«بد» زادۀ ذهن انسان است، اگر موضوعی ما را نارحت می‌کند به این دلیل است که خودمان خواسته‌ایم.

من نمی‌توانم قبول کنم خدایی که سرچشمۀ خیر و خوبی و برکت است، چیزی به نام بدی آفریده باشد. آن چیزی که ما از آن به بدی یاد می‌کنیم، همان چیزی است که در خیالمان برای خود ساخته‌ایم. در اکثر کتاب‌های موفقیت بیان شده است که دنیای بیرونی ما الگو گرفته از دنیای درونی ما است.

در قسمتی از کتاب قانون توانگری، نوشتۀ کاترین پاندر می‌خوانیم:

 "در روزگاری زندگی می‌کنیم که دانشمندان علوم ذهنی می‌گویند: انسان می‌تواند آنچه را در تخیل خود تصور می‌کند بیافریند. تصاویر ذهنی، اوضاع و شرایط و تجربه‌های زندگی و امور آدمی را می‌سازد. به عبارت دیگر، اگر در زندگیتان شاهد شکست و تنگنا هستید، نخست آن را در ذهنتان مجسم کرده بودید. از این رو، برای از میان برداشتن این موانع و مشکلات باید نخست در ذهنتان آن‌ها را نابود کنید و همه چیز را به صورت دلخواه ببینید."

پس باید قبول کنیم که اگر دنیا را پر از بدی می‌بینیم تقصیر خودمان است نه دیگران. روزگار آن زمانی بر وفق مراد ما خواهد بود که ما آن را همانطور که می‌خواهیم تصور کنیم و باور کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر شرفی

بخشنده باشید تا ثروتمند شوید

اخیرا که شروع کرده‌ام به خواندن کتاب‌هایی دربارۀ موفقیت و راه رسیدن به اهداف، خیلی از رازها برایم آشکار شده است، رازهایی که خیلی ساده هستند اما تاثیری شگرف بر زندگی هر آدمی می‌گذارند.

کتابی که درحال خواندن آن هستم و نکته‌ای را هم که اکنون می‌خواهم دربارۀ آن بنویسم از آن کتاب آموخته‌ام، کتاب «قانون توانگری» از کاترین پاندر است.

یادم نمی‌آید که دقیقا چه شد که با قانون جذب، قانون ارتعاش و یا قانون توانگری آشنا شدم، اما گمان می‌کنم که همه‌چیز از عضویت در یک کانال تلگرامی شروع شد. به هرحال خدا را شکر می‌گویم که توانستم قبل از اینکه خیلی دیر شود، بدانم ساز و کار دنیا چگونه است و خودم را چگونه می‌توانم تغییر بدهم تا همان شخصی باشم که واقعا می‌خواهم باشم.

قانون خلا، یا رها کردن، یا بخشیدن، زیر مجموعه‌ای از قانون توانگری است. قانون خلا می‌گوید: برای آمدن چیزهایی بهتر در زندگی‌ات باید برخی چیزها را رها کنی؛ حالا آن چیز می‌تواند یک لباس باشد، یک وسیله باشد، یک عادت باشد و یا یک فکر و عقیده.

اگر سعی می‌کنید چیزی را وارد زندگی‌تان کنید و هرچه زور می‌زنید نتیجه‌ای نمی‌بینید، به این دلیل است که قانون خلا را به کار نگرفته‌اید. آن چیزی را که نیاز ندارید رها کنید، ببخشید. وقتی این‌کار را می‌کنید، جا را برای همان‌چیزی که انتظارش را می‌کشیدید باز می‌کنید. در ادامه یک مثال از کتاب قانون توانگری در همین زمینه آورده‌ام:

" یک‌بار سراغ گنجۀ لباس‌هایم رفتم و احساس کردم چه خوب است اگر همۀ لباس‌هایم را به خواهرم ببخشم. لباس‌هایم بسیار عالی بودند اما دیگر از آن‌ها خسته شده بودم، و چون مدتی بود که لباس تازه‌ای در زندگی‌ام پدیدار نشده بود، فکر کردم باید آن‌ها را ببخشم تا برای لباس‌های تازه جا باز کنم. پس از اینکه لباس‌ها را برای خواهرم پست کردم، با شادمانی منتظر لباس‌های تازه‌ای شدم که یقین داشتم پدیدار خواهند شد. اما چند هفته‌ای گذشت و لباسی پدیدار نشد. سرانجام دریافتم که هنوز در ذهنم به آن لباس‌ها چسبیده‌ام و هر روز فکر می‌کردم: اگر هنوز آن لباس را داشتم امروز می‌پوشیدمش. 

پس اکنون نوبت رها کردن راستین بود، رها کردن چیزهایی که فکر می‌کردم رها کرده‌ام! در ذهنم سراغ یکایک آن‌ها رفتم و گفتم: آزادانه تو را رها کردم. کاملا تو را رها می‌کنم و می‌گذارم بروی. تا آنجا که به من مربوط است، ماموریت تو در گنجۀ لباس‌هایم تمام شده و دیگر نیازی به تو ندارم.

به راستی که چه زود لباس‌های تازه و زیبا در گنجه‌ام پدیدار شدند! ..."

تکه‌ای دیگر از کتاب قانون توانگری: 

"بیشتر مردم از واژۀ «عفو و بخشش» می‌هراسند و می‌پندارند که باید به کاری ناخوشایند یا نمایشی دست بزنند. عفو و بخشش یعنی رها کردن آرمان‌ها و اندیشه‌ها به منظور جا باز کردن برای چیزی بهتر. بزرگترین فایدۀ عفو و بخشایش این است که خلا می‌آفریند و برای موهبتی تازه جا می‌گشاید"

در قرآن کریم هم آیات فراوانی هستند که به اهمیت بخشش پرداخت است. در کتاب آسمانی و مقدس ما به خوبی این نکات ساده اما ارزشمند بیان شده‌اند، کافی است پیگیر باشیم.

دنیای ما از قوانین ساده‌ای پیروی می‌کند که دانستن آن‌ها ضامن خوشبختی تک‌تک افراد روی این کرۀ خاکی است.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر شرفی

سختی کشیدن شیرین است

تلاش برای رسیدن به هدف شیرین است، سختی‌هایی را که متحمل می‌شویم هم کمی شیرین هستند! اگر این‌طور نیست، یا هدف ندارید، یا به‌طور واضح آن را نمی‌توانید تجسم کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر شرفی

چرا پیشرفت نمی‌کنیم؟

از دلایلی که ما در کاری که دوستش داریم پیشرفت نمی‌کنیم این است که اصلا آن کار را شروع نمی‌کنیم؛ همیشه منتظر یک زمان و موقعیت مناسب هستیم برای شروع کردن و به اوج رسیدن، غافل از اینکه این موقعیت تنها زمانی ایجاد می‌شود که شروع کرده باشیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر شرفی

365 درصد پیشرفت در یک سال!

اگر تنها 1 درصد در روز پیشرفت کنیم، می‌توانیم هر سال 365 درصد پیشرفت کنیم!
با تمرین و تکرار مداوم به هرچیزی که می‌خواهیم می‌رسیم.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر شرفی

موفقیت بدون مشکلات

اگر قرار بود همه بدون اینکه با مشکلی برخورد کنند به موفقیت برسند، دیگر سخت‌کوشی، تلاش و اراده، معنی خودش را از دست می‌داد. گاهی در پس یک مشکل هدف ما پنهان است و گاهی تجربه‌ای که ما را به هدف نزدیک‌تر می‌کند. هیچگاه از روبه‌رو شدن با مشکلات نترس چرا که رویارویی با مشکلات لازمۀ موفقیت است.

موج سواران از موج‌های خروشان نمی‌ترسند، آن‌ها درک کرده‌اند که هدفشان همین روبه‌رو شدن با موج است، نه اینکه از موج بگذرند. زندگی کردن هم همین روبه‌رو شدن با مشکلات، موفقیت‌ها، تلخی‌ها و خوشی‌ها است، نه چیزی که در پس این‌هاست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر شرفی

کتاب‌های خوشمزه!

هر کتابی طعمی دارد، و هر آدمی به یک طعم بیشتر از بقیه دلِ خوش نشان می‌دهد. باید از همۀ کتاب‌ها چشید و سپس لذیذترین‌شان را پیدا کرد و بعد باید آنقدر از آن خورد تا مسموم شد!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر شرفی

سعدی‌خوانی، حکایت چهارم

دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی‌فایده کردند؛ یکی آن که اندوخت و نخورد و دیگر آن که آموخت و نکرد.

علم، چندان که بیشتر خوانی          چون عمل در تو نیست، نادانی

نه محقق بود نه دانشمند          چارپایی برو کتابی چند

آن تهی مغز را چه علم و خبر          که بر او هیزم است یا دفتر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر شرفی

سعدی‌خوانی، حکایت سوم

بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد، پسر را گفت: نباید که این سخن با کسی در میان نهی.

گفت: ای پدر فرمان تو راست، نگویم، ولکن خواهم مرا بر فایده این مطلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چیست؟

گفت: تا مصیبت دو نشود؛ یکی نقصان مایه و دیگر شماتت همسایه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر شرفی